فرهاد بوذري-مشاور و عضو هيات مديره شرکت پترو ياس آسيا
بهگزارش پایگاه خبری تحلیلی دنیای سرمایهگذاری آنلاین؛ هيچکس باور نميکرد که در پي سخنان پوتين در مورد نگراني از توسعه ناتو به شرق اروپا و مخصوصا اوکراين چنين اتفاقات سريعي به وجود آيد و با سادهانگاريهاي سران اوکراين و سياستهاي حمايتي بيپشتوانه اروپا و غرب، شاهد اين جنگ خانمانسوز باشيم. قطعا بلايا و آوارگي براي هيچ ملتي سزاوار و شايسته نيست و هيچکس آن را تاييد نميکند. در واقع ما نظارهگر يک تراژدي بينالمللي هستيم که جدا از مسايل سياسي و عوامل به وجود آورنده آن، تبعات اقتصادي گستردهاي بر جهان، خاورميانه و ايران خواهد داشت. اوکراين و روسيه حدود 30 درصد از گندم جهان و حدود 20 درصد از کل غلات جهان را تامين ميکنند و علاوه بر اين، روسيه به تنهايي يکي از صادرکنندگان عمده نفت و گاز جهان است. در اين ميان، تاثير نقش جنگ در خاورميانه در حوزه غلات فقط براي 3 کشور يمن، لبنان و مصر را به شرح زير ميتوان جمعبندي کرد.
کشور يمن با بيش از 7 سال جنگ، با انبوهي از مردم و با واردات بيش از 25 درصد از گندم خود از اوکراين با بحران تامين گندم و گراني آن مواجه ميشود و کشور مصر نيز با واردات 90 درصدي گندم خود از اوکراين با بحران افزايش قيمت نان روبهرو خواهد شد و هماکنون قيمتها به 2 برابر افزايش پيدا کرده است. از طرفي، کشور لبنان حدود 60 درصد از گندم خود را از اوکراين تامين ميکرد و در حال حاضر با بحرانهاي سياسي مجلس و جامعه خود مواجه است و زمينه تضعيف پارلمان را به وجود خواهد آورد. البته هماکنون ظرفيت قابل صادرات اوکراين حدود 5 ميليون تن گندم و 11 ميليون تن ذرت است.اما در اين ميان، حدود 10 درصد از غلات ايران توسط اوکراين و حدود 40 درصد توسط روسيه تامين ميشد و علاوه بر اين، کشورمان واردکننده عمده روغن از اوکراين بود.
با توجه به اينکه اين جنگ تقريبا ادامهدار خواهد بود، تاثيرات زيادي بر اقتصاد ما خواهد داشت که نکات منفي و مثبتي را به همراه دارد. از عمده تاثيرات منفي آن ميتوان به افزايش طبيعي قيمت کالاهايي مثل گندم، ذرت و روغن آفتاب تا 40 درصد اشاره کرد. هماکنون قيمت فوب گندم درياي سياه به 400 دلار و حتي بالاتر رسيده است. ما در سال آينده بايد 8 ميليون تن گندم وارد کنيم و حدودا اين تفاوت قيمت به رقمي حدود 800 ميليون دلار خواهد رسيد. قيمت ذرت، جو و روغنهاي خام نيز افزايش خواهند داشت که با توجه به افزايش 30 درصدي با توجه به واردات 15 ميليون تني در اين حوزه با افزايش قيمتي حدودا 1/5 ميليارد دلار روبهرو خواهيم بود، يعني بايد حدود 3 ميليارد دلار اضافه پرداختي داشته باشيم.
البته تاثيرات بالا رفتن قيمت نفت را بر اقتصاد ايران هم بايد در نظر بگيريم که با توجه به افزايش 50 دلاري تاکنون و احتمال بالا رفتن تا مرز 150 دلار و ميانگين صادرات روزانه 2/5 ميليون بشکه، ميشود تخمين زد که حدودا براي يک بازه سه ماهه مابهالتفاوتي معادل 18 ميليارد سود خواهد داشت. در بلندمدت درسي که اين جنگ به ما ميدهد، اين است که ميتوانيم زيرساختهاي توسعه گاز کشور را به بيش از اين مقادير برسانيم. کشورمان منافع بسياري از گاز دارد که متاسفانه با توجه هميشگي به نفت مغفول مانده است. چه بسا اگر زيرساختهاي گاز کشور قوي بود، در صدد تامين قسمتي از نياز جهاني در دنيا بر ميآمديم. بنده با توجه به ادامه همين روند، بسيار خوشبين هستم که بتوانيم بهترين بهره اقتصادي در کشور را شاهد باشيم.
در حوزه غلات، با توجه به ارتباط بسيار نزديک ما با روسيه و ارتباط از طريق درياي خزر، ميزان دو ميليون تني واردات ما از روسيه نهتنها کمتر نخواهد شد، بلکه بيشتر نيز ميشود و تا حدود 4 ميليون تن از درياي خزر افزايش خواهد يافت، چون به علت تحريمها روسيه با ما تمايل بيشتري براي تجارت خواهد داشت و کسري تامين نياز از اوکراين به راحتي رفع خواهد شد. از طرفي، کشتيهاي کوچک فعال در درياي سياه به درياي خزر خواهند آمد و کرايه کشتي بسيار پايين ميآيد که در اين ميان، بيشترين تمرکز ما بايد روي سياستهاي توسعه اقتصادي کشور و ارائه راهحلهاي اجرايي بيشتر براي استفاده از فرصتهاي اقتصادي پيشآمده باشد. قابل ذکر است، در اين نوشتار، تنها به اثرات اقتصادي اين مناقشه برآمده و فقط به مسائل اقتصادي پرداختيم و اصلا کاري با سياست نداشتيم و تنها اثرات اقتصادي تصميمات سياسي را بررسي کرديم. البته بايد نشست و نظاره کرد که در آينده چه اتفاقاتي پيش خواهد آمد.
در يک جمعبندي از وضعيت کنوني ميتوان برداشت کرد که با توجه به افزايش قيمت نفت تراز تجاري ما مثبت خواهد شد و حدودا در يک دوره سه ماهه 10 الي 12 ميليارد دلار افزايش صادرات خواهيم داشت. اما در طرف ديگر با توجه به توسعه ايران در صنايع فولاد و اوره که در سالهاي پيش اتفاق افتاده و عدم صادرات اوره و فولاد که مهمترين فرآوردههاي صادراتي اوکراين به شمار ميرود، بازارهاي هدف به سمت ايران نشانه خواهند رفت و کشورهايي مثل ايتاليا، ترکيه، مصر، لهستان، بلغارستان، الجزاير، عراق و لبنان به دنبال تامين فولاد خود از ايران خواهند بود. بازار اوره نيز با افزايش قيمتي حدودا 40 درصدي مواجه خواهد شد که بازارهاي هدف باز هم به سمت ايران ميآيند و با ظرفيت سالانه توليد حدود 3 ميليون تن اين تقاضاها را پوشش خواهد داد که در اين ميان، شرکتهاي پتروشيمي پرديس، کرمانشاه، شيراز، خراسان و… مخاطبان اين افزايش تقاضا خواهند بود. البته بايد به اين موضوع مهم اشاره کرد که ما به هيچ وجه طرفدار جنگ نبوده و نيستيم و خودمان از کشورهايي هستيم که ضرر و زيان جنگ را تا سالها بر خود ديده و چشيدهايم، با اين حال بايد واقعبین بود و از امکانات و فرصتهايي که براي اقتصاد ايران به وجود خواهد آمد، نهايت استفاده را ببريم و براي توسعه کشور عزيزمان بيشتر تلاش کنيم.
اروپا با شرکت در تحريم ايران، ضررهاي بسياري ديده که يکي از آنها همين عدم سرمايهگذاري در بخش گاز ايران بود. متاسفانه آمريکا با تحريم ايران، مانع از همکاري اروپا از 15 سال پيش تاکنون شده و با اين روند توانست قدرت خود را در مقابل اروپا بالا ببرد و اجازه استفاده ابزارهاي انرژي و تامين گاز اروپا از منبع ديگري را بگيرد.
در واقع ما با داشتن ابزارهاي توليد نفت خام، فولاد، اوره و محصولات پتروشيمي دست بالا را در اين برهه از زمان خواهيم داشت و نبايد به سادگي از کنار آن عبور کنيم. اقتصاد ايران بايد با يک حالت ايستا و پاينده در حوزه سياست، عدم تصميمگيري عجولانه و با استفاده از اقتدار در حوزه ديپلماسي خارجي به جلو برود. يکي ديگر از اثرات اين مناقشه، تصميمگيري سريع غرب نسبت به موافقت برجام ميباشد و سرعت نهايي شدن توافقات برجامي را بيش از پيش کرده است. انشاالله با برداشتن تحريمهاي ظالمانه به ويژه در خصوص شرکتهاي عمده کشور از قبيل شرکتهاي نفتکش و حملونقل دريايي و همچنين توافقات برجامي، بتوانيم در حوزه انتقالات نقش فعالتري بازي کنيم. البته اثرات برداشتن تحريم بسيار فراتر خواهد بود که در اين ميان، اگر در حوزه بانکي فعالتر شويم، مطمئنا حداقل 10 درصد از هزينههاي بانکي کمتر و عمليات تجاري بسيار پر سرعتتر انجام خواهد شد، به عبارتي ديگر، سرعت رشد اقتصادي کشور بيش از حد انتظار خواهد بود و از طرفي، در حوزه فروش نفت نيز به سقف حداقل 5 ميليون بشکه در روز خواهيم رسيد. از سوي ديگر، توسعه سيستمهاي پروازي کشور به شکل چشمگير و امنيت پروازها بسيار بالا خواهد رفت و شاهد ترانزيت هوايي در ايران خواهيم بود.
در حوزه صادرات ميعانات گازي، گوگرد و فلزات گرانبها نيز بدون هيچ تحريمي پيشرو خواهيم بود. با اينکه در حوزه غلات ما واردکننده هستيم، اما در تراز تجاري ما برنده اين موقعيت خواهيم بود. در اين مطلب سعي بر آن شد تا تاثيرات واقعي جنگ روسيه و اوکراين بررسي شود. در پايان بر هوشياري مسئولان کشور براي استفاده صحيح از فرصتهاي به دست آمده در کمال وقار و آرامش اصرار ميکنيم. نقش صنايع وابسته حوزههاي مختلف را بايد در نظر بگيريم و مديران مربوطه اين صنايع نبايد از اهميت اين مساله و موقعيتي که در آن قرار داريم، غافل باشند.
انتهایپیام/