اسدالله غلامپور
(قسمت چهاردهم)
۱.۵-فناوری و قطبی سازی: افزایش استفاده از پلتفرمهای دیجیتال و حجم فزاینده محتوای تولید شده توسط هوش مصنوعی، اطلاعات نادرست و اطلاعات نادرست تفرقهانگیز را فراگیرتر میکند. – سوگیری الگوریتمی می تواند به دلیل قطبش سیاسی و اجتماعی و اطلاعات نادرست و اطلاعات نادرست مرتبط با آن رایج تر شود. – دیجیتالیسازی عمیقتر میتواند نظارت را برای دولتها، شرکتها و بازیگران تهدید آسانتر کند و این امر با دوقطبی شدن جوامع بیشتر به یک خطر تبدیل میشود. تخمین زده میشود که دو سوم جمعیت جهان – ۵.۵ میلیارد نفر ۴۶ – آنلاین هستند و بیش از پنج میلیارد نفر از رسانههای اجتماعی استفاده میکنند.۴۷ افزایش روزافزون سنسورها، دوربینهای مدار بسته و اسکن بیومتریک، از جمله ابزارهای دیگر، بر ردپای دیجیتالی شهروندان عادی افزوده است. به موازات آن، قدرت محاسباتی جهان به سرعت در حال افزایش است. این امر به مدلهای هوش مصنوعی و GenAI با بهبود سریع امکان میدهد تا دادههای بدون ساختار را با سرعت بیشتری تجزیه و تحلیل کنند و هزینه تولید محتوا را کاهش میدهد. با رتبه چهارم قطبیسازی اجتماعی در رتبهبندی دو ساله نظرسنجی جهانی ریسکها (GRPS)، آسیبپذیریهای مرتبط با فعالیتهای آنلاین شهروندان به نظر میرسد که دست در دست تقسیمبندیهای اجتماعی و سیاسی عمیقتر شوند. در مجموع، این تحولات تهدیدی برای تضعیف اساسی اعتماد افراد به اطلاعات و موسسات است. مانند سال گذشته، اطلاعات نادرست و اطلاعات نادرست در رتبه بندی دو ساله نظرسنجی جهانی ریسکها (GRPS)، امسال قرار دارد. میزان محتوای نادرست یا گمراهکنندهای که جوامع در معرض آن قرار میگیرند همچنان در حال افزایش است، همچنین مشکلاتی که شهروندان، شرکتها و دولتها در تشخیص آن از اطلاعات واقعی با آن مواجه هستند، افزایش مییابد. تأثیر متقابل افزایش اطلاعات غلط و اطلاعات نادرست با قطب بندی سیاسی و اجتماعی، زمینه بیشتری برای سوگیری الگوریتمی ایجاد می کند. اگر سوگیری های انسانی، نهادی و اجتماعی مورد توجه قرار نگیرد و/یا بهترین شیوه ها در مدل سازی نادیده گرفته شود، شرایط برای رواج بیشتر سوگیری الگوریتمی فراهم خواهد شد. چنین سوگیری، چه ذاتی در دادهها، مدلها یا سازندگان آنها باشد، میتواند منجر به نتایج ناعادلانه شود. علیرغم خطرات مربوط به محتوای نادرست یا گمراهکننده و خطرات مرتبط با سوگیری الگوریتمی، شهروندان باید تعادلی بین حریم خصوصی از یک سو و افزایش شخصیسازی و راحتی آنلاین از سوی دیگر برقرار کنند. در حالی که حاکمیت و مقررات داده در سراسر جهان متفاوت است، نظارت بر شهروندان آسانتر میشود و دولتها، شرکتهای فناوری و بازیگران تهدید را قادر میسازد تا عمیقتر به زندگی مردم نفوذ کنند. کسانی که به افزایش قدرت محاسباتی دسترسی دارند و توانایی استفاده از مدلهای پیشرفته هوش مصنوعی(AI/GenAI) را دارند، در صورت تمایل میتوانند از آسیبپذیریهای ارائه شده توسط ردپای آنلاین شهروندان بیشتر سوء استفاده کنند. افزایش دو قطبی شدن سیاسی و اجتماعی می تواند به نیروی محرکه ای برای چنین نظارت فزاینده ای تبدیل شود.