رییس اتحادیه چاپخانهداران تهران گفت: چاپ در تمام جهان یک صنعت محسوب میشود. صنعت چاپ در آمریکا، سومین و در اروپا، پنجمین صنعت به شمار میرود، اما در ایران، چاپ نه صنعت است و نه فرهنگ! وزارت ارشاد بر این باور است که متولی صنعت چاپ میباشد، ولی بودجهای برای توسعه این صنعت در نظر گرفته نشده است.
احمد ابوالحسنی در گفتوگوی اختصاصی با پایگاه خبری تحلیلی دنیای سرمایهگذاری آنلاین؛ با بیان اینکه تمام صنایع مستقیما به صنعت چاپ نیاز دارند و بدون چاپ نمیتوانند سهمی از بازار داشته باشند، گفت: بنابراین این صنعت جایگاه ویژهای میان صنایع مختلف دارد. همچنین صنعت چاپ، به دلیل محتوایی که به مخاطبان خود انتقال میدهد، در کشورمان یک صنعت فرهنگی-امنیتی بهشمار میآید. حدود ۲ سال پیش که فعالیت خود در اتحادیه چاپخانهداران را شروع کردیم، این اتحادیه با جایگاه واقعی خود خیلی فاصله داشت و تمام سعی ما در این مدت بر این بود تا خلاهای موجود را پُر کنیم. به لطف خدا با ارتباطی که با مسئولان داشتیم، بخش قابل توجهی از مشکلات رفع شد، ولی هنوز با جایگاه واقعی خود فاصله داریم. برای ما ایرانیها خیلی سخت است که ببینیم ترکیه حدود ۵۰ درصد از بازار چاپ منطقه را به دست گرفته و ما به اندازه ۵ درصد نیز از این بازار سهم نداریم، در صورتی که ترکیه خیلی دیرتر از ما شروع کرده و ظرفیتهای ما را ندارد. طی ۱۰ سال ما شاهد وقوع انقلاب در صنعت چاپ ترکیه بودیم و هماکنون حدود ۴۰ چاپخانه بزرگ در این کشور فعالیت دارند که هر کدام از آنها، دستکم به اندازه ۴۰ چاپخانه ایران ظرفیت چاپ دارند.
وی افزود: دولت این کشور تمام اختیارات را به صنعت چاپ واگذار کرده، به خوبی از این صنعت حمایت میکند و تنها نقش نظارتی دارد. تجهیزات و ماشینآلات چاپ بسیار گرانقیمت هستند و کوچکترین ماشین چاپ، ارزانتر از یکمیلیون یورو قیمت ندارد. طبیعی است که توسعه صنعت چاپ در هر کشوری، نیازمند حمایت دولتها باشد؛ به ویژه در کشور ما که اقتصاد ضعیفی دارد و با وجود محدودیتها و فعالیت دلالان، وارد کردن دستگاههای چاپی به مراتب گرانتر تمام میشود؛ آنهم بدون هیچ حمایتی. این را هم در نظر داشته باشید که شرایط تحریم، واردات دستگاههای چاپی را به صورت نقدی برای ما سخت کرده و مستلزم پرداخت ۲۰ درصد هزینه اضافه هستیم، درحالی که با حمایت دولت ترکیه، صاحبان صنعت چاپ میتوانند جدیدترین دستگاههای چاپی را با اقساط ۱۰ ساله وارد کشور خود کنند. موضوع دیگر اینکه در ترکیه، به چاپخانهداران اعلام شد، تسهیلات و خدمات حمایتی در شرایطی به آنها ارائه میشود که هر چهار یا پنج واحد، با یکدیگر تجمیع شوند و مجموعههای بزرگ و با ظرفیت بالا ایجاد کنند. بر همین اساس، اتحادیه چاپ در ترکیه پیرو این سیاست، چاپخانههای واقع در مناطق شهری استانبول را جمعآوری و در شهرکهای صنعتی استقرار داد. این اقدام باعث شد، چاپخانهداران سرمایههای قابل توجهی از محل فروش چاپخانههای خود در مرکز شهر به دست آورند که تجمیع این سرمایهها در قالب مجتمعهای چاپی، مسیر را برای توسعه و تجهیز باز میکرد.
ابوالحسنی تاکیدکرد: دولت ترکیه برای توسعه صنعت چاپ، برای فعالان این حوزه مشوقهای صادراتی بالایی در نظر گرفته که چنین حمایتهایی باعث شده، کمتر کشوری در منطقه توان رقابت با این کشور را داشته باشد. ما با وجود اینکه به نیروی کار ارزانتری دسترسی داریم و از نظر کیفیت چاپ، چیزی از چاپخانههای ترکیه کم نداریم، به دلیل گرانی مواد اولیه، هزینه تولیدمان حدودا ۱۵ درصد بیشتر است. صرفنظر از این رقم، اگر یک چاپخانهدار ترکیهای قصد صادرات محصولات خود به کشوری مانند عراق یا امارات را داشته باشد، حتی اگر با هدف گرفتن بازار، سود خود را به صفر درصد کاهش دهد، باز هم ۱۳ تا ۱۷ درصد از دولت خود مشوق صادراتی دریافت میکند. جالبتر اینکه، همان لحظهای که محصولات چاپخانهدار تُرک، تیکِ خروج خورد، تشویق صادراتی دولت به حسابش واریز میشود. حالا در ایران، یک مشوق صادراتی چند درصدی گذاشتهاند که صادرکننده برای دریافت آن بعد از صادرات، باید یکسال دوندگی کند. هماکنون برخی از همکاران ما با تاسیس شرکتی در ترکیه، سفارشهای چاپی کشوری مانند امارات را در ایران انجام میدهند و پس از انتقال آن به ترکیه، به امارات ارسال میکنند تا از این طریق، از مشوقهای صادراتی ترکیه بهرهمند شوند. حال در چنین شرایطی، چطور میتوانیم با چاپخانهداران ترکیه که قیمت محصولات خود را در حد هزینههای تولید پایین میآورند تا در زمان صادر کردن محصولات، ۱۷ درصد سود خود را از دولت دریافت کنند، رقابت کنیم؟
رییس اتحادیه چاپخانهداران تهران اضافه کرد: چاپ در تمام جهان یک صنعت محسوب میشود. صنعت چاپ در آمریکا، سومین و در اروپا، پنجمین صنعت به شمار میرود، اما در ایران، چاپ نه صنعت است و نه فرهنگ! وزارت ارشاد بر این باور است که متولی صنعت چاپ میباشد، ولی بودجهای برای توسعه این صنعت در نظر گرفته نشده است. تجهیز کردن یک چاپخانه، حداقل به اندازه ساخت ۱۰ فیلم سینمایی هزینهبر است، اما دفتر امور چاپ در وزارت ارشاد، سالانه حدود ۴ میلیارد تومان بودجه دارد که کفاف برگزاری چند مراسم سالانه و پرداخت حقوق بازرس را هم نمیکند. اگر هم سراغ وزارت صنعت، معدن و تجارت برویم، میگویند که صنعت چاپ زیرمجموعه ما نیست و ما نمیتوانیم به شما بودجهای اختصاص دهیم.دولت قبل مصمم بود که صنعت چاپ را از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به وزارت صمت واگذار کند، اما اشتباهی که کردند این بود که به جای امضای تفاهمنامه، باید این واگذاری و انتقال را به مجلس شورای اسلامی میبردند و آن را به قانون تبدیل میکردند. ما طبق قانون، همچنان زیرمجموعه وزارت ارشاد هستیم و دولت جدید هم اصرار دارد که صنعت نشر، زیر نظر وزارت فرهنگ باقی بماند. البته قول دادند که تسهیلات و امتیازاتی را که سایر صنایع از آن برخوردار هستند، برای صنعت چاپ هم در نظر بگیرند، اما تاکنون این امر محقق نشده است.
وی اذعانکرد: ناگفته نماند، دکتر اسماعیلی، وزیر محترم فرهنگ در دولت جدید، خیلی با صنعت چاپ همراه بوده و اولین دیدار وی هم با اهالی این صنعت بود. طی دیداری نوروزی که با ایشان داشتیم، به بنده گفتند، موارد مربوط به چاپخانهداران را مکتوب و به وی ارائه دهم. این کار انجام شد و به معاون امور فرهنگی خود دستور دادند که موارد را اجرا و گزارش آن را ارائه دهند؛ یعنی دستور بررسی هم ندادند و روی «اجرا» تاکید کردند. با این حال متاسفانه بعد از گذشت سه ماه، کسی سراغی از ما نگرفته است. زیرمجموعه این وزارتخانه که گویی چاپ را تنها محدود به صنعت نشر کتاب میبیند، به دستور وزیر اهمیت نداده است. البته بنده قرار است، دیدار دیگری با آقای وزیر داشته باشم و به این موارد و کوتاهیها اشاره کنم، اما مساله اصلی این است که بدنه وزارت ارشاد، آشنایی لازم را با کارکردهای متنوع صنعت چاپ ندارد و ملزومات آن را نمیبیند. مدیرکل دفتر چاپ هم که به دلیل پیشینه فعالیت در دفتر امور چاپ، انتظار داشتیم که شناخت بیشتری نسبت به مسائل داشته باشد، عملکرد خاصی نداشته و تنها به مسائل روزمره و گزارشهای مربوط به آن بسنده میکند. در این شرایط، صنعت بزرگ چاپ با قوانین غلط، در حال فلج شدن است؛ صنعتی که مستقیما با تمام صنایع در ارتباط است و نیاز آنها را برآورده میکند.
ابوالحسنی گفت: یکی از مشکلات اساسی که ما در بعضی از بخشها با آن مواجه هستیم، ایجاد رانت و هدررفت سرمایههای ملی است. به عنوان مثال، در تولید مواد اولیه بخش بستهبندیهای انعطافپذیر اقلام غذایی مثل چیپس، شکلات، کیک و… کاملا خودکفا هستیم، اما امتیاز تولید این مواد را فقط به دو نفر واگذار کردهاند. شرایط بهگونهای شده که اگر قصد واردات سلفون و مواد مصرفی بستهبندیهای انعطافپذیر را داشته باشم، ۱۵ درصد ارزانتر از قیمت داخل تمام میشود. فاجعه اینجا است که کشورهایی مثل چین که در این حوزه فعالیت دارند، مواد اولیه لازم برای تولید سلفون و سایر اقلام مصرفی برای بستهبندی را از ایران تهیه میکند. به همین دلیل است که کیک تولیدی کشورمان نمیتواند با رقبای خود در منطقه رقابت کند. چرا؟ چون بستهبندی آن ۲۵ درصد گرانتر از بستهبندی کشور ترکیه است. هزینه بستهبندی کیکی که در ایران تولید میشود، یک و نیم برابر هزینه تولید کیکی است که داخل بستهبندی قرار میگیرد. در واقع با این سوءمدیریتها در حوزه صنعت چاپ و بستهبندی، به سایر صنایع و موقعیت آنها در بازارهای منطقهای، ضربه میزنیم. متاسفانه درد زیاد است، اما گوش شنوایی نیست.
وی مطرح کرد:وقتی درباره صنعت چاپ حرف میزنیم، باید بدانیم که بالای ۹۰ درصد دستگاههای چاپ در کشور، وارداتی و بیش از ۷۰ درصد از مواد مصرفی چاپ نیز از طریق واردات تامین میشوند. کاغذ و مقوای مصرفی کاملا وارداتی است و حتی مرکبهای تولید داخل نیز، از مواد مصرفی وارداتی استفاده میکنند؛ بنابراین تحریمها، روی کار صنعت چاپ تاثیر منفی میگذارد؛ آنهم در شرایطی که صنعت چاپ در ایران به شدت نیازمند نوسازی است و اگر نوسازی نشود، همین درصد محدودی هم که از بازارهای منطقه سهم دارد، از دست میدهد. اگر این اتفاق نیفتد، تولیدکنندگان مجبور میشوند تا برای تهیه برخی از محصولات نفیس، به کشورهای دیگر سفارش دهند و محصولات چاپی مورد نیاز خود را وارد کنند. دستگاههای موجود در کشور، ظرفیت محدودی دارند. مثلا سفارشدهنده میخواهد بعد از چاپ پنج رنگ، فرآیندهای دیگری مثل برجستهسازی، زرکوب، سلفون کشی مات و شفاف و… نیز روی محصول چاپی اعمال شود. در چاپخانههای مجهز دنیا، تمام این کارها در یک مجموعه و حتی توسط یک دستگاه انجام میشود، اما در ایران، بعضا بعد از انجام هر مرحله، به انتقال محصولات از این چاپخانه به چاپخانه دیگری نیاز است و این مساله، قیمت تمامشده خدمات چاپی را افزایش میدهد. در حال حاضر دستگاههای مدرن دنیا، امکان چاپ ۱۶ رنگ را همزمان فراهم میکنند و این یعنی هر نوع کار هنری که مورد نظر سفارشدهنده باشد، با همین دستگاه قابل اجرا است، در حالی که در همان کار در ایران، حداقل به چهار ماشین مختلف نیاز است که در بیشتر موارد، در یک چاپخانه موجود نیستند و استفاده از چند دستگاه مجزا، پِرتی کار را افزایش میدهد. در حال حاضر اگر یک چاپخانه، یک نیروی ماشینچی متخصص داشته باشد که بتواند در هر نوبت چاپ، تنها ۲۰ ورق پرتی داشته باشد، معادل است با ۲۰۰ هزار تومان خسارت؛ یعنی چهبسا ضایعات یک سفارش، از درآمد یک دستگاه چاپ بیشتر باشد. دلیلش این است که قیمت مواد اولیه، کارتن و مقوا به شدت بالا رفته، به همین دلیل است که میگویم، اگر صنعت چاپ کشورمان به روز نشود، هزینهها و اتلاف سرمایه، صرفه اقتصادی را از آن میگیرد.
رییس اتحادیه چاپخانهداران تهران افزود: در وهله اول، مشکل ما نداشتن متولی متخصص است. تصور وزارت ارشاد بر این بوده که وقتی پروانه تاسیس چاپخانه را صادر میکند، دیگر احتیاجی به اتحادیه نیست و جالب اینکه به عنوان متولی صنعت چاپ و نهادی که مجوز ورود دستگاههای چاپی به کشور را صادر میکند، هیچ آمار و اطلاعاتی از چاپخانهها و دستگاههای چاپی کشور ندارد. وقتی متولی چاپ در کشور، آماری درباره واحدها و فعالان چاپ ندارد، چطور میخواهد برای آن برنامهریزی کند؟ در این شرایط، چطور میتواند به نوسازی ناوگان چاپ کمک کند؟ اصلا برای این کار، چه حمایتی از ما کردهاند؟ کدام امکانات مالی برای واردات دستگاههای چاپ فراهم شده است؟ مشکل این است که متولی چاپ در کشور، چاپ را فقط محدود به نشر میبیند؛ نشری که پنج درصد فعالیت صنعت نشر را هم تشکیل نمیدهد. با همه این تفاسیر، چاپخانهداران با عشقی که به این حوزه دارند و آن را علاوه بر صنعت و فرهنگ، یک هنر میدانند، فعالیت خود را ادامه میدهند. بعضی از آنها به دلیل همین عشقی که به چاپ داشتهاند، ماشینهای به روز و کارآمد جهان را وارد کردهاند و در حال حاضر کیفیت کار آنها با چاپخانههای بزرگ و مجهز جهان برابری میکند. نداشتن متولی دلسوز، برای این دسته از همکاران ما نیز مشکل ایجاد میکند. به عنوان مثال، یکی از همکاران ما که در حوزه چاپ محصولات آرایشی فعالیت دارد، برای خرید و واردات یک دستگاه چاپ که از تولید آن ۶ ماه میگذشت و بیش از یکمیلیون یورو قیمت داشت، اقدام کرد، اما یکسال و نیم این دستگاه در گمرک ایران مانده بود و ترخیص آن به طول انجامید.
ابوالحسنی اضافهکرد: دغدغه اصلی ما این است که صنعت چاپ، جایگاه صنعتی خود را ندارد و متولی آنکه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است، با مختصات آن آشنایی ندارد. البته دلیل هم ندارد که صنعت چاپ و ضرورتهای صنعتی آن را ببیند، چراکه رسالت و شرح وظایف دیگری دارد. سرفصلی هم برای حمایت از صنعت چاپ ندارد. خواسته اصلی ما این است که صنعت چاپ به وزارت صمت بازگردد، اما اگر مباحث امنیتی و فرهنگی برای دولت، اهمیت زیادی دارد و واگذاری این صنعت به وزارت صمت را مغایر با ضرورتهای فرهنگی و امنیتی میبیند، حداقل تضمین کنند که تمام مزایا و امتیازاتی که در حوزه وزارت صمت به صاحبان صنایع مختلف تعلق میگیرد، به فعالان صنعت چاپ نیز ارائه شود. خواسته دوم ما این است که بخش خصوصی را باور کنند و اگر خواستند هر تصمیمی در رابطه با صنعت چاپ اتخاذ کنند، نظر ما را هم جویا شوند. تا وقتی که پشت درهای بسته، تصمیمی گرفته شود و برای اجرا، به ما ابلاغ شود، مشکلی حل نخواهد شد. بسیاری از این تصمیمات، اصلا قابلیت اجرایی ندارند و دلیل اتخاذ شدن آنها این است که تصمیمگیرندگان از مختصات صنعت و بازار چاپ اطلاع کافی ندارند. سوم اینکه به وعدههای خود عمل کنند و علاوه بر آن، رقمی را در صندوق اعتبارات ارزی به صنعت چاپ اختصاص دهند تا چاپخانههایی که قصد به روزرسانی تجهیزات خود را دارند، از آن بهره ببرند. توجیهی که برای این کار وجود دارد، اشتغالزایی و ارزآوری بالایی است که صنعت چاپ میتواند داشته باشد. همچنین باید در نظر داشت که پیشرفت صنعت چاپ به نفع تمام صنایع است، زیرا به خدمات چاپی نیاز دارند.
انتهایپیام/