به مناسبت بازگشایی مدارس؛

و پا یی که هنوز می لنگد

به گزارش پایگاه خبری دنیای سرمایه گذاری آنلاین، آموزش پایه و مبنای توسعه انسانی یک کشور است توسعه انسان سرآغاز جنبه های دیگر آن مثل توسعه اقتصادی توسعه سیاسی توسعه فرهنگی و… است. اهمیت آموزش در همین سخن بسنده شود که همه کشورهای توسعه یافته از آموزش شروع کرده و به آن اهمیت داده‌اند. یعنی اولویت اولشان قبل از هر گزینه‌ای آموزش وپرورش بوده است.
سوال اساسی این است که آیا آموزش و پرورش در کشور ما در اولویت است؟ آیا ما در مسیر توسعه هستیم؟ برای پاسخ باید ببینیم در حال حاضر مشغول چه کاری هستیم و کشورهای دیگر یا همان کشورهای توسعه یافته یا کشورهایی که در مسیر توسعه اند مشغول چه کاری هستند؟ داگلاس نورث برنده نوبل اقتصاد میگوید: اگر میخواهید بدانید کشوری در مسیرتوسعه هست یانه ،اصلا سراغ فناوری و وکارخانجات و ابزارهای تولید آنها نروید چون اینها را میشود خرید یا کپی کرد یا دزدید، بلکه برویدببینید دبستانی ها و پیش دبستانی ها را چگونه در مدارس آموزش میدهند .
تفاوت کشورهای مهارت محور با کشورهای آموزش محور در این است که صرفاً به آموزش مفاهیم و تئوری‌ها نپرداخته‌اند بلکه کارگاهی را بنا کرده که در آن علاوه بر آموزش مفاهیم و تئوری‌ها، مهارت‌های فنی و شغلی ،مهارتهای زندگی اجتماعی و ارتباطی ،مهارت مدیریتِ چالش‌های زندگی روزمره تا مهارت آموزش فلسفه را بابچه ها کار میکنند و می آموزند.
پرسشگری ،خلاق بودن صبوری نظم پذیری ،خطرپذیری، گفتگو گر و تعاملی ،داشتن روحیه مشارکت و کار تیمی و….از مهارتهای فردی هستند که در کنار مهارتهای جمعی سبب بروز خلاقیت و ایده پردازی میشود و غنجه نشکفته درون بچه ها را شکوفا می کند. در کشور ما باید به چند نکته در مورد آموزش اشاره شود ؛اول مفاهیم و منابع آموزشی است که بیش از ۶۰ درصد مطالب آموزشی ما حافظه محور و به خاطر سپردنی است آنچه که با روحیه آدمی و شخصیت دوران پرتلاطم و پرسشگر کودکی و نوجوانی بشدت ناسازگار است ، و نکته بعد اینکه فضاهای آموزشی فاقد جذابیت یا کشش مناسب هستند . در طی سالیان اخیر به نحوه آرگونومی میز و صندلی ها کمی توجه شده است اما فضاها فاقد هرگونه المان زیبایی شناسی و یا فضای سبز وسرانه فضای ورزشی استاندارد هستند، یا آنقدر ناچیزند که قابل بیان کردن نیست.مجهز نبودن بخش قابل توجهی از مدارس به فناوری و دانش روز مشکلی بارز در شاکله آموزشی ماست. عوامل اجرایی و معلمان از اختیاری که منجر به تغییرات فضا و محتوا شود برخوردار نیستند .چون سیستم بشدت متمرکز و غیر منعطف است در سیستم‌های متمرکز تصمیم گیری و سباست گذاری آموزشی یک سویه و از بالا به پایین هستند که راه هرگونه انعطاف ،خلاقیت و ایده پردازی را از افراد چه دانش آموزان و یا معلمان می‌گیرد و تمام تصمیمات به طور متمرکز و از راس به قاعده هرم سازمانی ارسال می‌شود. برخلاف نظامهای غیر متمرکز و فدرال که تصمیم و اختیار و قدرت را از پایین به بالا هدایت میکنند و بخش راس صرفا مجری سیاست ها و هموارکننده مسیر تصمیمات هستند. با این حال مواردیادشده تصویرکوچکی از ساز و کار نهاد آموزش و پرورش در ایران و یا کشورهایی شبیه ما است.( اینکه ما در مدارس مشغول چه کاری هستیم و آنها یعنی کشورهای توسعه یافته مشغول چه کاری هستند ) دوباره ما را به یاد جمله چگونگی آموزش در مدارس می اندازد. ما درگیر انجام یک کار درست هستیم اما یک کار درست را آیا درست انجام می‌دهیم یا کارهای درست را غلط انجام می‌دهیم ؟ چگونگی انجام کارها چالشی ژرفی در نظام آموزشی و بسیاری از خرده سیستم های مجموعه کلان ماست.
نظام آموزشی متمرکز و دستوری مانند نظام سیاسی بدون حزب عمل میکند .اقتدار و اوتوریته بالا و پاسخگویی پایین که هیچ گونه مسولیتی را نمیپذیرد و اصولا هیچ گونه ممیزی بر آن مترتب نیست که بخواهد پاسخی روی خروجی معیوبش داشته باشد.

دومینوی نظام معیوب و غیر شایسته سالار آموزشی به نظامهای سیاسی ،اقتصادی ،فرهنگی ما ضربه میزند و سبب ایجاد یک بن بست ودر نهایت فروپاشی سیستمی میشود. چون نظام و سیستم معیوب و دستوری راه و زمینه را برای دخالت‌های سلیقه‌ای و فردی فراهم می‌کنند و خرد جمعی را به محاق می‌برند . البته در سالیان گذشته برای اینکه نظام آموزشی را از حالت اقتدارگرایی به سمت مشارکتی سوق دهند نهادی به نام انجمن اولیا و مربیان را به بدنه آموزش و پرورش الصاق کردند تا شاید بار تمرکز در تصمیمات و اختیارات را به مدارس و دانش آموزان منتقل کنند که شکل و ظاهر ایده تقریباً خوب و مناسب بود، اما عملکرد این نهاد هم بیشتر در حد یک شعار باقی ماند و درگیر چگونگی هزینه کردن منابع محدودمالی درمدارس شد.

مشکلات متعدد دیگر مانند هزینه های میلیونی تحصیلی که قرار بودرایگان باشد از نوشت افزار گرفته تا لباس کسل کننده و یک شکل مدرسه و پولهایی که با اسم های مختلف از خانواده دانش آموزان گرفته میشود و …
شرایط تحصیل را برای بسیاری از دانش آموزان سخت و دشوار کرد و برخی از علاقمندان به تحصیل را از قطار دانش و آموزش پیاده کرد. پای در گل فرو رفته معلمان از هزینه ها ی روزانه، فرصت دانش افزایی و مطالعه را از آنان گرفته است و صرفا به شغل شان به عنوان یک ممر درآمدی نگاه می‌کنند. هرچند از خودگذشتگی و از جان و تن مایه گذاشتن این قشر شریف را حد و مرزی متصور نیست. اما از این رهگذر پر سنگلاخ ذهن تشنه و خواستار علم ، دانش آموزان سیرآب نمیشوند و پای توسعه اینگونه است که لنگ تر از همیشه است.

رونالدو و دیپلماسی ورزشی

 

نادر کریمی

 

پایان پیام./

به این مطلب امتیاز دهید.