پایگاه خبری دنیای سرمایه

یادداشت؛ نادر کریمی جونی

کاهش شدت مصرف انرژی؛ ضرورت اصلاح ساختارها

سال هاست که در ایران از ناترازی انرژی صحبت می شود. در این باره می گویند که شدت مصرف انرژی در ایران بالاست و بیشتر از بسیاری از کشورهای اروپایی است. در این باره برخی کشورها که دارای وسعت یا جمعیت تقریبا برابر با ایران هستند، مثال زده می شود و گفته می شود که هر ایران چقدر یا چند برابر شهروند آن کشورها انرژی مصرف می کند. البته در مقابل بسیاری از کشورهای دیگر که معمولا نامی از آن برده نمی شود سرانه مصرف هر ایرانی از انرژی پایین‌تر است. آیا این کسری به پرمصرفی مردم ایران مربوط می شود؟ و مردم ایران، مردمی پرمصرف هستند؟
البته باید تاکید کرد که در این مورد معیار صحیح، شدت مصرف انرژی است، نه سرانه مصرف انرژی. یعنی این مهم است که این است که با این انرژی مصرفی هر ایرانی چکار می‌کند و چقدر با آن ارزش افزوده ایجاد می نماید. برابر آمار انتشار یافته شدت مصرف انرژی در ایران ۱۰.۵ برابر آلمان است؛ یعنی برای اینکه یک کار مشخص در ایران و آلمان انجام شود، در ایران ۱۰.۵ برابر بیشتر انرژی مصرف می شود. اما این سوال وجود دارد که چه وجه تشابهی میان انجام فعالیت ها در ایران با انجام فعالیت ها در المان وجود دارد؟ به عبارت ساده تر چه ‌چیز ایرانیان مانند آلمانی هاست که مصرف انرژی شان مانند آلمانی‌ها باشد؟
یکی از راههای دیگر برای ارزیابی هزینه – فایده مصرف شدت انرژی، میزان تولید ناخالص ملی از مصرف شدن میزان انرژی در دوره های مختلف زمانی است. یعنی مثلا ایران در ابتدای دهه ۹۰ چقدر انرژی مصرف می کرده و از این مصرف چه میزان تولید ناخالص ملی داشته و اکنون در ابتدای ۱۴۰۰ و دهه جدید چه میزان انرژی مصرف می کند و از این مصرف چقدر به تولید ناخالص ملی خویش افزوده است. در این باره و برابر آمارهای انتشار یافته اگر دو سال ۱۳۵۷ و سال ۱۴۰۱ را کنار هم بگذاریم، می بینیم مصرف انرژی کشور از ۱۳۵۷ تا ۱۴۰۱ حدود ۱۱ برابر شده است؛ اگر تولید ناخالص ملی ما هم به قیمت ثابت ۱۱ برابر می شد، این یعنی شدت مصرف انرژی ثابت مانده بود و میان هزینه – فایده مصرف انرژی تراز برقرار بود اما اکنون در مقابل این ۱۱ برابر شدن انرژی مصرفی ایرانیان در این دوره به دلار ثابت، تولید ناخالص ملی فقط ۳۱ درصد افزایش پیدا کرده است، به عبارت دیگر شدت مصرف انرژی از سال ۵۷ تا ۱۴۰۱ بالغ بر ۸.۵ برابر شده است.
این نکته نیز مهم است که اگرچه شدت مصرف انرژی در ایران بالاست ولی مستند به ترازنامه انرژی که از سوی وزارت نیرو منتشر می شود، حدود ۲۰ تا ۳۰ شاخص روی شدت مصرف انرژی موثر است. در تمام سال های حکومت جمهوری اسلامی در ایران خط سیر فکری مدیران و کارشناسان دولتی و نیز دانشگاهی بیشتر پیرامون اسراف توسط مصرف کننده تمرکز پیدا کرده است. تظاهرات رفتاری این تمرکز آن است که همواره ادعا می شود که مردم ایران فرهنگ مصرف انرژی ندارند و به عنوان مصداق این بی فرهنگی مثال زده می شود که در حالی که در خانه وسایل گرمازا روشن و فعال است با گرم شدن هوای داخل خانه، پنجره را باز می کنند. اما بر اساس گفته بسیاری ناظران و به ویژه جامعه شناسان این ادعا که مردم ایران فرهنگ مصرف انرژی ندارند، مبنای علمی ندارد. چنان که در نمونه ای که پیش از این آورده شد بسیاری از مردم کشورمان چنین عملی را برای هدر رفت انرژی انجام نمی دهند.
به نظر می رسد اگر می خواهیم مصرف انرژی را در میان ایرانیان پایین بیاوریم باید ساختارها را اصلاح کنیم تا شدت مصرف انرژی پائین بیاید. جز این راهکار دیگری وجود ندارد و فشارهایی که به شهروندان ایرانی وارد می شود و راهکارهای تکراری و گاه عجیبی که ارائه می شود تا مصرف انرژی در ایران کاهش یابد، مادامی که ساختارها اصلاح نشده باشد و امکان سخت افزاری این اقدام وجود نداشته باشد، نتیجه ای امیدبخش نخواهد داشت.

پایان پیام./

به این مطلب امتیاز دهید.
تبلیغات