پایگاه خبری دنیای سرمایه

یادداشت؛ نادر کریمی جونی

به نظر می‌رسد چین بزرگ‌ترین یا دست‌کم یکی از برندگان بزرگ توافق ایران و عربستان برای برقراری مجدد روابط باشد؛ طی چندماه گذشته که فصل جدیدی در روابط پکن با حاشیه‌نشینان دو سوی خلیج فارس باز شده است، همواره این دغدغه مهم برای رهبران پکن وجود داشته که توازن در این روابط برقرار باشد و همکاری با طرف شمالی (ایران) یا با طرف جنوبی (اعراب و کشورهای عربی) به ایجاد سوء‌تفاهم با طرف دیگر منجر نشود.
واکنش تند ایران و ایرانیان به اظهارات رئیس‌جمهور چین در شورای همکاری خلیج فارس و تقاضای اعراب خلیج فارس از رئیس‌جمهور چین، بیش از آنکه رویکردهای فنی و وطن‌پرستانه داشته باشد، حاوی رقابت‌ها و حسادت‌های منطقه‌ای بود و برای رهبران چین این نکته مهم که رقابت‌ها و حسادت‌های یاد شده برای اهداف و راهبردهای پکن در خاورمیانه و خلیج فارس مضر است، محرز شده و از این بابت پایان دان به منازعه مزمن و رو به گسترش تهران و ریاض به‌طور جدی در دستورکار چینی‌ها قرار گرفت. اکنون چینی‌ها با خیال آسوده‌تری می‌توانند روابط خود را با دو سوی خلیج فارس توسعه دهند؛ البته به جز چینی‌ها محورهای دیگری هم از این نزدیکی و توافق میان دو کشور بزرگ خاورمیانه سود می‌برند. یکی از مهم‌ترین این محورها، منازعه یمن است؛ شاید اینکه به‌جای وزیر امور خارجه، مقامات ارشد امنیت ملی دو طرف در گفتگوها شرکت و توافق را امضا کرده‌اند، همین نکته مهم باشد که موضوع‌های مورد مناقشه ایران و عربستان، تنها موضوعات سیاسی و دیپلماتیک نیست، بلکه وزن موضوعات امنیتی و راهبردی در سبد منازعه تهران و ریاض از وزن موضوعات دیپلماتیک است و به همین علت مقام امضاکننده توافق دو کشور جایگاهی ارشدتر از وزیر امور خارجه انتخاب شده است.
در این صورت می‌توان انتظار داشت که طی ماه‌های آینده نه فقط در یمن که در سوریه نیز تحول مهمی رخ دهد و منازعه عمیق در این کشورها که به مساله‌ای لاینحل تبدیل شده است به سوی برطرف و حل شدن گذار کند. همین تحول را احتمالا می‌توان در لبنان مشاهده کرد و درگیری‌های سیاسی که بی‌ثباتی زیادی در این کشور ایجاد کرده نیز احتمالا به سوی آرام شدن و ثبات حرکت خواهد کرد و همه این تحولات البته برای پکن و راهبردهای منطقه‌ای این کشو مفید و مثبت ارزیابی می‌شود. در این توافق دو طرف یعنی ایران و عربستان منافع متعددی دارند؛ این منافع به جز منافع سیاسی و دیپلماتیک، منافع اقتصادی و اجتماعی را هم دربر می‌گیرد، به‌ویژه برای ایران و عربستان مهم است که کشورهای متقابل از گروه ستیزه‌جو و مخالفشان طرفداری نکنند.
به این ترتیب به همان نسبت که ایران نباید از شیعیان مخالف عربستان حمایت کند، عربستان هم حمایت‌هایش را از سازمان مجاهدین خلق پس می‌گیرد. در این صورت مهم‌ترین گروه‌های مخالف دو طرف حمایت‌های مهمی را از دست خواهند داد. البته اینکه سلب حمایت از گروه های مخالف و آنچه در توافق‌نامه فی‌مابین عربستان و ایران به عدم دخالت در امور داخلی کشور دیگر دانسته شده، شامل رسانه‌ها هم بشود یا نه، موضوعی است که هنوز معلوم نیست. در روزهای گذشته تلویزیون ماهوره‌ای ایران اینترنشنال حملات تبلیغی گسترده‌ای علیه جمهوری اسلامی انجام داده و به نوعی به رهبر رسانه‌ای مخالفان براندار ایران تبدیل شده است. آیا در این توافق تمهیدی برای مهار مخالفان رسانه‌ای مانند ایران اینترنشنال اندیشیده شده است؟
توافق حاضر ممکن است برای زائران ایرانی خانه خدا هم مفید باشد و سهمیه حج ایران چه تمتع و چه عمره مفرده را افزایش دهد. در مقابل احتمالا شیعیان عربستانی هم خواهند توانست به زیارت مناطق و شهرهای مذهبی ایران مانند قم و مشهد بروند و این امر درآمد گردشگری مناسبی را نصیب ایران خواهد کرد. همکاری نزدیک‌تر دو طرف در اوپک و علاوه‌بر آن کشورهای صادرکننده گاز طبیعی یا آنچه اوپک گازی موسوم است، از دیگر محورهایی است که با امضای توافق برای برقراری مجدد روابط دیپلماتیک احتمالا تقویت خواهد شد. در این صورت نشست آینده کشورهای تولیدکننده نفت، اوپک که در روزهای آینده در وین برگزار خواهد شد، شاهد این همکاری و نتایج آن خواهد بود. در مجموع توافق برقرای مجدد روابط میان تهران و ریاض گام مثبتی در جهت ثبات خاورمیانه محسوب می‌شود، گامی که نه فقط همگرایی دو طرف که دوراندیشی چینی‌ها آن رقم زده است.

پایان پیام./

به این مطلب امتیاز دهید.
تبلیغات