تا همین چند سال پیش، آلمان بزرگترین شریک تجاری ایران در اروپا محسوب میشد و البته که این همکاری اقتصادی بین دو کشور، سابقهای تاریخی و طولانی دارد. اعمال تحریمها علیه ایران در زمان ریاست جمهوری دونالد ترامپ، ورق را برگرداند و تبادلات این دو شریک دیرینه به تدریج کاهش یافت.
در عین حال برخی از مسایل رخ داده در کشورمان در سال ۱۴۰۱، بر روابط اقتصادی و تجاری دو کشور تاثیرات منفی بر جا گذاشت؛ هر چند که در حال حاضر اقداماتی برای ترمیم این روابط از سوی اتاق بازرگانی ایران و آلمان در دست انجام است که میتواند نویدبخش روزهای خوب در روابط تجاری دو شریک قدیمی باشد.
آنچه در ادامه میخوانید، ماحصل گفتوگوی ما با عطا تنها، بازرس قانونی اتاق بازرگانی ایران و آلمان و بازرس قانونی انجمن دوستی ایران و آلمان است. حرفه اصلی وی، سرمایهگذاری بین الملل است و در عین حال ریاست هیات مدیره شرکت انرژان را بر عهده دارد.
در ابتدا اشارهای به وضعیت ارتباطات بین ایران و آلمان در سالهای اخیر داشته باشید.
تا پیش از تشدید تحریمهای آمریکا در سال ۲۰۱۸ بیش از ۲ هزار و ۵۶۰ نفر عضو اتاق بازرگانی ایران و آلمان بودند، اما در شرایطی که بزرگترین چالش جهت برقراری ارتباطات، حضور در محلهای کسبوکار است، متاسفانه پس از تحریمها، به دلیل شرایطی که ایجاد شد و محدودیتهای سنگینی که سفارت آلمان برای ویزای تجار و بازرگانان و حتی افراد مقیم دارای بیزینس در این کشور اعمال کرد، روابط تجاری دو کشور دچار سکون و رکود بسیار شدیدی شد.
این در حالی است که تا پیش از تحریمهای ۲۰۱۸ به واسطه شرکتهای معتبر آلمانی که سالیان سال در صنایع سنگین، نیمه سنگین، نیروگاهی، صنایع نفتی و لوازم خانگی ایران فعالیت داشتند، گردش مالی بسیار خوبی ایجاد شده بود.
آلمان از جنبه تاریخی، شریک اول اقتصادی ایران در اروپا محسوب میشود و از همه مهمتر، رابطهای که با آلمان فدرال برقرار بوده و هست، با سایر کشورهای اروپایی تفاوت دارد. در مجموع امیدوارم که با تغییر راهبردی و راهکاری که پیش آمده، شیب صعودی بازگشت به شرایط قبلی را فراهم کنیم.
هماکنون روابط ایران و آلمان از جنبه اقتصادی و تجاری چه وضعیتی دارد؟
مراودات مالی و اقتصادی، تامین قطعات، تامین ملزومات و ماشینآلات صنعتی در پایین ترین حد ممکن قرار دارد، ولی همچنان برقرار است؛ هر چند که به کیفیت و کمیت گذشته نیست. پس از تحریمها، شرکتهای بزرگ آلمانی از ایران رفتند، اما نمایندگیهای آنها در ترکیه و دبی همچنان میتوانند لوازم مورد نیاز ما را تامین کنند.
به دلیل اتفاقاتی که سال گذشته در کشورمان رخ داد، از لحاظ دیپلماتیک دچار چالش سنگینی با دولت آلمان شدیم. نباید فراموش کنیم که در زمان صدراعظمی آنگلا مرکل در آلمان، ما شرایط خوبی داشتیم، اما در حال حاضر دولت رادیکالتری بر سر کار است که بر ارتباطات بین دو کشور تاثیر گذاشته و بهطور مسلم مشکلاتی ایجاد کرده که به صورت مستقیم بر تجار، بازرگانان و تولیدکنندگان تاثیر گذاشته است.
البته همچنان فرآیند تاسیس شرکت و فعالیت اقتصادی در کشور آلمان از سوی ایرانیها و از طریق انتقال سرمایه برقرار است، ولی این موارد نسبت به یک تجارت دولتمحور بسیار محدود است. البته ما در تلاش هستیم که حداقل بخش خصوصی بتواند از چالشی که ایجاد شده، عبور کند.
در حال حاضر حجم مبادلات تجاری دو کشور به چه میزان است؟
بعید میدانم که در بهترین شرایط، حجم مبادلات تجاری دو کشور بیشتر از ۲ میلیارد دلار در سال باشد. بزرگترین چالش ما در تجارت با آلمان؛ فارغ از مواد غذایی، بحث فرش است. بازار آلمان، ماخذ و توزیع صنعت فرش در اروپا و جهان به شمار میآید و تا پیش از تحریمها، بازرگانان و تجار ما به شدت در آنجا فعال بودند، اما متاسفانه این بازار را کاملا از دست داده و به رقبای افغان، چین و به تازگی سوریه و عراق باختهایم.
البته گرانی نرخ تمام شده فرش در ایران، تغییر نگرش و تغییر کاربری صنعت فرش در اروپا نشان میدهد که ما روی این قضیه کار نکردهایم. علاوه بر این، انتقال ارز و مسایل سیاسی هم موجب از دست رفتن بازار فرش آلمان شد.
در دولت فعلی چه میزان استقبال و همکاری جهت ارتقای مراودات تجاری و اقتصادی بین ایران و آلمان وجود دارد؟
زمانی که تعامل دیپلماتیک را مطرح میکنید، به معنای تعامل دولت با دولت است. دولت در آلمان نماینده بخش خصوصی نیست؛ بلکه حامی این بخش است و وارد فرآیند عملیاتی نمیشود و تنها وظایف حاکمیتی، نظارتی و پشتیبانی دارد.
این در حالی است که در ایران، نظام حاکمیتی مقدم بر دولت است و عوامل نظام حاکمیتی بسیار متنوع و تاثیرگذار هستند. این بدان معناست که در کشور ما لزوما با تغییر شخص رییس جمهور، تغییر خاصی در سیاستها ایجاد نمیشود که این موضوع را در زمان ریاست جمهوری افراد مختلف مشاهده کردهایم.
زمانی که چارهای ندارید، مجبور میشوید، برای گذران اموری که به شما محول شده فعل و انفعالاتی را انجام دهید که مسلما موفق نخواهید شد.
در مورد روابط اقتصادی ایران و آلمان کمتر صحبت میشود. دلیل این مساله را در چه میبینید؟
زمانی که درباره سایر کشورها صحبت میکنید، باید گستره کشورها را در نظر بگیرید و ما چارهای به جز صحبت کردن در مورد روسیه و چین نداریم.
مثلا نمیتوانیم درباره مجارستان هم صحبت کنیم که پس از اوکراین، مرکز غلات دنیا است یا در مورد کنیا، آرژانتین، کامبوج و ویتنام هم نمیتوانیم صحبتی داشته باشیم. ضمن اینکه صادرات ما هم به سمت تهاتر رفته و در مقابل کالای وارداتی، نفت صادر میکنیم.
به نظر شما آیا ایران و آلمان شرکای تجاری خوبی بوده و هستند؟
مسلما شرکای خوبی هستند و حداقل از سمت ایران، این شراکت صددرصد بوده است. ما در دورههای مختلف زمانی، هیچگاه به لحاظ سیاسی و اقتصادی مشکلی با آلمان نداشتیم و تجار خوشنام ایرانی در آلمان فعالیت میکردند.
صنایع مختلف در آلمان بسیار کامل هستند و نهاد حاکمیتی ایران به خصوص در مورد این کشور باید یک بازنگری داشته باشد و این قهر کمرنگ ناخودآگاه را به شرایط عادی بازگرداند.
آلمان هیچ گاه کشور تهاجمی نبوده و نیست و تمرکز خود را بر اقتصاد گذاشته و هیچوقت عملکردی به ضرر ما نداشته است. به نظر میرسد، پل پشتسری که در رابطه با آلمان داریم، بسیار قابل اطمینان است و در این میان به یک آشتی برد – برد، نیازمند هستیم.
آیا بخش خصوصی علاقهمند است که با کشور آلمان ارتباط برقرار کند و اتاق ایران و آلمان در این راستا چه اقداماتی انجام داده است؟
بخش خصوصی به شکل صددرصدی به دنبال برقراری ارتباط با آلمان است. ماموریت اصلی اتاق ایران و آلمان نیز همین است و در موارد بسیاری اعزام هیات اقتصادی و هیات بازدید نمایشگاهی به این کشور را انجام میدهد.
آلمانیها هم با توجه به یک فرآیند تاریخی، نسبت به ایرانیها نظر مثبتی دارند. به عنوان مثال، صنعت خودروی آلمان مانند صنعت خودروی دنیا، آرزوی حضور در بازار ایران را دارد. البته باید در این خصوص، هزینههایی انجام شود و زمانی که دستها بسته باشد، نمیتوان کاری از پیش برد.
نکته جالب اینکه خیلیها در کشورمان عاشق فضای فعلی هستند و تصور بنده این است که اقتصاد ایران، نظم کاملی در عین بی نظمی مطلق است و بسیاری با این بینظمی کامل، به شدت هماهنگی معنادار دارند و متاسفانه قشری که در لایههای پایین هستند، دومینو وار از ضربات گوی آخر بیشترین ضربه را میخورند.
اتاق بازرگانی ایران و آلمان برای آینده چه برنامههایی دارد؟
بزرگترین چالش تجار ایرانی، اخذ ویزا است و تا زمانی که این چالش حل نشود، نمیتوان کاری انجام داد. چالشهای مهم بعدی هم انتقال وجه، انتقال تکنولوژی، مراودات مالی مبتنی بر صادرات و واردات متقابل و رسیدن به یک تراز تجاری معقول است.
مطمئنا هیچگاه تراز تجاری ما با آلمان مثبت نمیشود، زیرا مدتهاست که به آلمان نفت نمیفروشیم و هر چه که وجود دارد، مربوط به فعالیتهای بخش خصوصی است.
البته اتاق ایران و آلمان در اولین گام که پیشرفت بسیاری هم داشته، سعی کرده که ارتباط خود را با کنسولگری آلمان فدرال برای همکاری بیشتر در زمینه اخذ ویزا، ثبت شرکت، حضور در نمایشگاهها، مراودات اقتصادی و تجاری و… افزایش دهد.
اتاق بازرگانی ایران و آلمان از نظر مدیریتی و پرسنلی از اتاقهای دیگر جلوتر است و تنها اتاقی است که تحت نظر اتاق بازرگانی ایران نیست و اساسنامه خاص خودش را دارد.
چشمانداز روابط ایران و آلمان را چگونه ارزیابی میکنید؟
تا زمان انتخابات ایالات متحده آمریکا، هیچ چشمانداز مثبت یا منفی را نمیتوانم تصور کنم، زیرا معتقد هستم که پس از انتخابات ۵ نوامبر ۲۰۲۴ آمریکا، اقتصاد ایران یکی از اقتصادهایی خواهد بود که به شدت به سمت بالا یا به سمت پایین، تکان خواهد خورد.
برگرفته از ماهنامه شماره ۸۹ دنیای سرمایه گذاری
پایگاه خبری دنیای سرمایه گذاری آنلاین