دکتر مصطفي ابويي اردکان، دانشيار مهندسي صنايع دانشگاه خوارزمي و مديرعامل «شرکت سرمايهگذاري سامان ايرانيان»، با بیان اینکه بنده از مقطع کارشناسي تا دکترا در رشته مهندسي صنايع تحصيل کردهام، گفت: در حال حاضر، عضو هيات علمي گروه مهندسي صنايع دانشگاه خوارزمي با مرتبه دانشياري بوده و در اين گروه مشغول به فعاليت هستم. علاوه بر اين، به عنوان مديرعامل «شرکت سرمايهگذاري سامان ايرانيان» فعاليت ميکنم. اين شرکت وابسته به بانک تجارت بوده و داراي يک پورتفوي بورسي با ارزش تقريبي 20 هزار ميليارد تومان از داراييهاي بورسي است که تمام آن در بورس اوراق بهادار تهران و کل بازار سرمايه ايران سرمايهگذاري شده است. در واقع ما فقط در بازار سهام ايران خريد و فروش انجام ميدهيم.
وی افزود: همانطور که اشاره کردم، «سامان ايرانيان» يک شرکت سرمايهگذاري است و صرفا در بازار سهام سرمايهگذاري ميکند. تمرکز ما فقط بر سهام شرکتهايي است که در بورس پذيرفته شدهاند و صرفا در بازار ثانويه (خريد و فروش سهام موجود) فعاليت ميکنند. در حال حاضر، سرمايهگذاري خاصي در بازار اوليه (شرکتهايي که هنوز در بورس پذيرفته نشدهاند) نداريم و کل پورتفوي ما را سهام شرکتهاي بورسي تشکيل ميدهد.
ابویی اردکان خاطرنشان کرد: استراتژي فعلي ما، عمدتا بر خريد و فروش همين سهامها در بازار سرمايه ايران است. متناسب با شرايط بازار، ممکن است تمايل ما بيشتر به سمت سهام باشد يا اينکه براي مديريت ريسک پورتفو، بخشي از سهام را به صندوقهاي درآمد ثابت يا صندوقهاي طلا منتقل کنيم. اما در هر صورت، منابع ما در بازار سرمايه ايران کاملا در حال مبادله و خريد و فروش هستند.
مديرعامل «شرکت سرمايهگذاري سامان ايرانيان» با ذکر اینکه متاسفانه در حال حاضر روند سرمايهگذاري در کشور اصلا مناسب نيست، افزود: تمام افرادي که در اين کشور زندگي ميکنند، از شرايط خاص موجود آگاه هستند. زماني که بحث سرمايهگذاري مطرح ميشود، يک فرد يا نهاد قصد دارد منابع خود را در جايي سرمايهگذاري کند. طبيعتا وقتي ريسکهاي سيستماتيک و عوامل ديگري بر سرمايهگذاري شما تاثيرگذار باشند، سرمايهگذار منابع خود را به کار نميگيرد.در حال حاضر چالش اصلي، جذاب نبودن بازده سرمايهگذاري و نرخ بازگشت سرمايه است. همين امر باعث شده که سرمايهگذار رغبتي به سرمايهگذاري در توليد نداشته باشد. متاسفانه عوامل متعددي اين بازدهي را کاهش داده و سرمايهگذاران را به سمت بازارهاي کاذبي نظير دلالي يا سفتهبازي سوق داده است، نه سمت توليد و سرمايهگذاري اصلي.
وی با بیان این موضوع که مهم ترين چالشهاي موجود براي سرمايهگذاري در ايران، چندین مورد است در خصوص آن گفت: در حال حاضر، ريسک سيستماتيک و ژئوپليتيک، بزرگترين چالش است که سرمايهگذار را ميترساند. در اين شرايط قطعا سرمايههاي خارجي وارد کشور نميشوند و سرمايههاي داخلي نيز حاضر به پذيرش اين ريسک نيستند. ريسک نرخ بهره بالا، يکي ديگر از چالش هاست؛ در واقع نرخ بهره به نوعي رقيب سرمايهگذاري محسوب ميشود. زماني که نرخ بدون ريسک (مانند اوراق اخزا با 34 درصد يا صندوقهاي درآمد ثابت با 35 تا 36 درصد سود سالانه) بالا باشد، سرمايهگذار ترجيح ميدهد پول خود را در بازاري تقريبا بدون ريسک سرمايهگذاري کند و سود مناسبي کسب کند، نه اينکه آن را در ريسک توليد قرار دهد و شايد با پذيرش ريسکهاي بيشتر به سود 37 تا 40 درصدي برسد.
مديرعامل «شرکت سرمايهگذاري سامان ايرانيان»، اختلاف نرخ ارز را از ديگر چالش ها دانست و خاطرنشان کرد: اختلاف بين نرخ ارز بازار آزاد و ارز نيمايي، جذابيت توليد را براي توليدکننده کاهش ميدهد. او مجبور است محصول خود را با نرخ پايينتري در بازار مبادلهاي بفروشد يا ارز خود را تبديل به ريال کند که اين برايش بهصرفه نيست. همچنين قيمتگذاري دستوري، يکي از چالشهاي بزرگ در صنايعي مانند خودرو و برخي ديگر است که توليد را فاقد صرفه ميکند.در همين حال ناترازيهاي انرژي، چالش ديگري است که به شدت صنعت را تحت تاثير قرار داده است. در تابستان به دليل کمبود برق و در زمستان به دليل کمبود گاز، صنايع تعطيل ميشوند. در واقع دولت به جاي تامين زيرساختهاي لازم براي توليد (برق، آب، گاز)، اين منابع را در بخش خانگي مصرف ميکند.
تمام اين چالشها باعث شده که در حال حاضر توليد بهصرفه نباشد و سرمايهگذاري از نظر اقتصادي بسيار غيرمنطقي به نظر برسد. در مجموع، شرايط سرمايهگذاري در کشور مناسب نيست.
وی ادامه داد: از آنجا که ما يک شرکت سرمايهگذاري هستيم، محدوديتهايي داريم و نميتوانيم در هر حوزهاي سرمايهگذاري کنيم. به عنوان مثال، خريد مستقيم طلا يا ارز براي ما امکانپذير نيست و فعاليت ما صرفا در بازار بورس ايران است. براي پوشش ريسکهاي ناشي از نوسانات ارز و تورم، با توجه به تنوع موجود در بورس ايران، ما ترجيحا سعي ميکنيم در صنايع دلاري سرمايهگذاري کنيم. به اين معني که روي شرکتهايي تمرکز ميکنيم که توليد محصول شان با قيمت دلار جهاني ارزشگذاري ميشود؛ مانند صنايع فلزات اساسي، فولادسازيها، شرکتهايي مثل ملي مس و پتروشيميها.
ابویی اردکان با بیان اینکه ما تلاش ميکنيم يک پورتفوي متنوع داشته باشيم که هم شامل بخش دلاري و هم شامل بخش ريالي باشد، افزود: به اين ترتيب، با يک مديريت پورتفوي فعال، سعي در کسب بازدهي مناسب از بازار داريم. هدف اصلي ما اين است که بتوانيم در يک دوره زماني مشخص، از شاخص بورس پيشي بگيريم و عملکرد بهتري نسبت به آن داشته باشيم. اين شاخص براي يک شرکت سرمايهگذاري اهميت بالايي دارد. تجربه تاريخي نشان ميدهد که شاخص بورس ايران در بازههاي زماني بلندمدت، توانسته خود را با تغييرات نرخ تورم، ارز و طلا تطبيق دهد و حتي عملکرد بهتري نيز داشته باشد. بنابراين، هدف فعلي ما در اين شرايط سرمايهگذاري، کسب عملکرد بهتر نسبت به شاخص کل بورس است.
مديرعامل «شرکت سرمايهگذاري سامان ايرانيان» با اشاره به اینکه شرکتها براي تقويت مالي و کسب منابع موردنياز براي سرمايهگذاري، راههاي مختلفي پيش رو دارند که يکي جذب منابع از سهامداران خود و ديگري ايجاد بدهي (اخذ وام) براي سرمايهگذاري است، تاکید کرد: در حال حاضر شرکت ما سراغ اين مدلها نميرود، زيرا مشکل منابع مالي ندارد. اما اگر در آينده شرايط کشور بهبود يابد و ما بخواهيم سهم خود را در بخش سرمايهگذاري افزايش دهيم يا به صورت اهرمي سرمايهگذاري کنيم، ميتوانيم از اين ابزارها استفاده کنيم. به عنوان مثال، ميتوانيم از بانکهاي کشور، به خصوص بانک تجارت که نهاد نهايي و زيرمجموعه آن هستيم، وام دريافت کنيم و سرمايهگذاريهاي اهرمي انجام دهيم يا ميتوانيم از طريق انتشار اوراق در بورس، منابعي را جذب کرده و از آن براي سرمايهگذاري استفاده کنيم.نکته مهم اينجاست که اين اقدامات زماني اتفاق ميافتند که بازدهي سرمايهگذاري ما نسبت به نرخ بدهي بيشتر باشد. در شرايط فعلي کشور، اين اتفاق نميافتد؛ يعني قرض گرفتن پول گرانقيمت از سهامداران، بانکها يا بازار سرمايه با نرخ بالا و سپس سرمايهگذاري آن، از نظر اقتصادي جوابگو نيست؛ بنابراين در حال حاضر اين کار را انجام نميدهيم. اما در شرايطي که بازار وضعيت بهتري داشته باشد، قطعا ميتوانيم از اين ابزارها براي تامين مالي و تقويت سرمايهگذاريهاي شرکت استفاده کنيم.
وی در پاسخ به این سوال که نقش شرکتهاي سرمايهگذاري، به خصوص شرکتهايي مانند «سامان ايرانيان» در اکوسيستم مالي کشور چيست؟، گفت: فلسفه وجودي يک شرکت سرمايهگذاري، به خصوص براي نهادهاي بزرگي مانند بانکها، اين است که به عنوان بازوي تخصصي سرمايهگذاري آن نهاد در يک حوزه خاص عمل کند. براي مثال، بانکي مانند بانک تجارت که منابع عظيمي در اختيار دارد و کار تخصصي اش در حوزه بانکداري است، نهادهاي تخصصي مانند شرکت «سامان ايرانيان» را ايجاد ميکند.
ابویی اردکان تاکید کرد: شرکت ما به طور خاص در بازار سرمايه فعاليت ميکند و کار آن صرفا سرمايهگذاري در اين بازار است. ممکن است شرکت ديگري ايجاد شود که کار آن سرمايهگذاري در بازار اوليه باشد، يعني در شرکتهايي که هنوز در بورس نيستند و در حال تاسيس هستند؛ مانند طرحهاي بزرگ پتروشيمي، فولادسازي يا پروژههاي معدني. نقش اين شرکتها شناسايي و سرمايهگذاري در اين طرحهاست. به طور خلاصه، فلسفه يک شرکت سرمايهگذاري، به ويژه يک سرمايهگذاري نهادي مانند شرکت ما، اين است که در يک بازار تخصصي مثل بازار سرمايه منابع بانک را سرمايهگذاري کند، فرصتهاي سرمايهگذاري مناسب را شناسايي کرده و منابع نهاد مادر را به سمت آنها هدايت کند.اگر شرايط براي ايجاد اين فرصتهاي سرمايهگذاري فراهم باشد و طرحها از ارزش کافي برخوردار باشند، شرکتهاي سرمايهگذاري با تخصص و منابعي که در اختيار دارند، ميتوانند به پيشرفت کشور کمک کنند. براي مثال، اگر يک طرح صنعتي يا توليدي نياز به منابع مالي داشته باشد، شرکتهاي سرمايهگذاري ميتوانند به عنوان سهامدار وارد آن طرح شوند و منابع بيشتري را تزريق کنند تا آن طرح زودتر به نتيجه برسد.
مديرعامل «شرکت سرمايهگذاري سامان ايرانيان» بیان کرد: ما به عنوان يک شرکت سرمايهگذاري، پورتفويي متنوع از سهام داريم که توسط يک تيم کارشناسي متخصص مديريت ميشود. ما تلاش ميکنيم متناسب با شرايط بازار، اين تنوع پورتفو را به گونهاي مديريت کنيم که بتوانيم ريسکهاي خودمان را پوشش دهيم. خوشبختانه، بازار سرمايه ايران تنوع ابزاري کافي دارد که از جمله سهام، صندوقهاي درآمد ثابت، صندوقهاي طلا و ابزارهاي جديد مانند آپشنها است. با تغيير وزن هر کدام از اين بخشها متناسب با پيشبينيهايي که براي آينده انجام ميدهيم، ميتوانيم ريسک و بازده پورتفوي خودمان را تا حدودي مديريت کنيم. ما سعي ميکنيم با استفاده از همين ابزارهاي موجود در بازار سرمايه و با تجهيز تيمهاي خود، براي مثال با فعال کردن بخش آپشن و جذب تحليلگران حرفهاي در اين حوزه، به تصميمگيريهاي شرکت در خصوص استفاده از اين ابزارها براي مديريت ريسک پورتفو يا کسب درآمد کمک کنيم. هدف ما اين است که با استفاده از اين ابزارها و مديريت يک پورتفوي متنوع، ريسک کلي پورتفو را کاهش داده و در عين حال، بازدهي بسيار خوبي را براي آن ايجاد کنيم.
وی با بیان اینکه متاسفانه در حال حاضر، نقش ما در حوزه نوآوري و اقتصاد دانشبنيان کمرنگ است و اين يک مشکل سيستماتيک در بخش سرمايهگذاري ما به شمار مي آيد، تاکید کرد: کشور ما يک اکوسيستم نوآوري نوپا و نسبتا ضعيف و از طرف ديگر، يک بازار سرمايه قديميتر با منابع بسيار بزرگتر دارد. اگر بتوانيم ارتباطي بين اين دو برقرار کنيم، حتي انتقال درصد بسيار کمي از منابع موجود در بازار سرمايه به اکوسيستم نوآوري، ميتواند آن را کاملا متحول کند. ابزارهايي مانند صندوقهاي جسورانه (Venture Capital – VC) در دنيا براي اين منظور استفاده ميشوند و در ايران نيز اين تجربه وجود داشته است. هرچند تجربيات اوليه ممکن است خيلي موفق نبوده باشند و سود خاصي هم نداشتند، اما به صورت آزمون و خطا پيش رفتهاند.
ابویی اردکان گفت: در ابتدا، ممکن است يک صندوق VC روي ايدههايي سرمايهگذاري ميکرده که همه به نتيجه نرسيدهاند، اما در همين تجربيات محدود (که بنده خود در هيات مديره و کميته سرمايهگذاري دو مورد از اين صندوقها بودهام)، ديدهايم که برخي از اين صندوقها بسيار موفق عمل کرده و سرمايهگذاريهاي خوبي در شرکتهاي کوچک دانشبنيان انجام دادهاند. با اين حال، هنوز اين نوع سرمايهگذاريها ناچيز است. اگر بتوان اين ارتباط را بين بازار سرمايه بزرگ و اکوسيستم نوآوري برقرار کرد تا منابع به سمت طرحهايي هدايت شوند که ريسک بالاتري دارند و نرخ شکست آنها بيشتر است، اما در صورت موفقيت، بازدهي بسيار زيادي خواهند داشت، واقعا ميتواند اکوسيستم نوآوري کشور را شکوفا کند.
مديرعامل «شرکت سرمايهگذاري سامان ايرانيان» با بیان اینکه تمام مسايلي که ما در مورد سرمايهگذاري صحبت ميکنيم، در کلان وابسته به ريسک سيستماتيک و ريسک سياسي کشور است، ادامه داد: اين ريسکها خواهناخواه بر تصميم سرمايهگذار براي سرمايهگذاري تاثيرگذار هستند و شايد مهمترين مولفه براي تصميمگيري در هر اقدام سرمايهگذاري باشند. چالشهايي مانند نرخ بهره بالا، تورم بالايا ناترازيهاي وحشتناک در حوزه برق و گاز، همگي معلول يک علت اصلي هستند؛ ريسک سيستماتيک کشور و ريسک سياسي (تحريمها و تنشها). اين تحريمها و تنشها در طول سالها باعث شدهاند که سرمايهگذاري در حوزههايي مانند برق و نيروگاهها بسيار کم باشد (اکثر شرکتهاي نيروگاهي در بورس زيانده هستند). در حوزه نفت و گاز نيز سرمايهگذاري بسيار محدود است. اين مسايل منجر به ناترازيهاي شديد انرژي، نرخ تورم بالا و نرخ بهره بالا شدهاند. حتي قيمتگذاري دستوري نيز که با هدف حمايت از مردم اجرا ميشود، در نهايت به ضرر مردم تمام ميشود، اما فلسفه حاميان آن، کمک به مردم در شرايط اقتصادي نامناسب است.
وی در پایان نیز گفت: به طور خلاصه، مادر تمام اين مشکلات، تحريمها و مسايل سياسي است. تا زماني که اين ابرچالش حل نشود و ريسکهاي ژئوپليتيک و سياسي از سر کشور دور نشود، هيچ چشمانداز روشني براي حل ساير مشکلات وجود ندارد. حل ناترازي انرژي نياز به سرمايهگذاريهاي سنگين دارد که در داخل کشور منابع آن وجود ندارد و احتمالا بايد از خارج تامين شود. در مورد نرخ تورم و نرخ بهره بالا نيز به همين ترتيب است. اميدواريم با درايت مسئولان، اين مشکل يک بار براي هميشه به صورت بنيادين حل شود؛ آن گاه قطعا بقيه مشکلات قابل حل خواهند بود، زيرا مشکل حلنشدني در کشور وجود ندارد.












