خانه تحلیل خبری بهانهای برای پایان دادن به کارنامه بد
بعید به نظر میرسد که یوسف نوری، وزیر پیشین آموزش و پرورش تنها بهخاطر تاخیر در پرداخت حقوق و اجرای ناصحیح طرح رتبهبندی معلمان مجبور به استعفاء شده باشد؛ از این دست اتفاقات به تعداد زیاد در جمهوری اسلامی رخ داده، ولی هیچ یک به استعفای وزیر نینجامیده است. در همین نمونه دو تن از مدیران ارشد وزارتخانه برکنار شدهاند که یکی از این افراد معاون وزیر بوده است؛ یعنی وزیر در جایگاه راهبر وزارتخانه دستاندرکاران اصلی ماجرا را بازخواست و مجازات کرده است. در برخی نمونههای پیشین، حتی معاون وزیر هم برکنار نمیشد، اما در این نمونه دو مدیر ارشد و دستاندرکار موضوع با برکنار شدن مجازات گردیدهاند و دستکم، وزیر سابق آموزش و پرورش تعهد خود را برای به کارگیری مدیران دستکار و کنار گذاشتن مدیر ناکارآمد نشان داده است. با این حال رئیس جمهور این وزیر خود را کنار گذاشته و در صدا وسیما این برکناری به مشکل اخیر در پرداخت نشدن مطالبات فرهنگیان و عدم اجرای طرح رتبهبندی نسبت داده شده است.
اما پرونده مدیریتی یوسف نوری در همین چند ماه صدرات، مفاد بیشتری دارد و نکات مهمتر از عدم پرداخت مطالبات در این پرونده وجوددارد؛ از جمله مهمترین نکات، آن است که در همین اغتشاشات اخیر، مدارس به عنوان اصلیترین یا دستکم یکی از کانونهای اصلی اعتراض مطرح بودند و دانش آموزان چه دختر و چه پسر حضوری پررنگ در این ناآرامیها داشتند؛ اما وزیر برکنار شده آموزش و پرورش هیچ اقدام موثری برای کاهش نقش مدارس در این ناآرامیها نداشته است.
نقطه پر ابهام دیگر در کارنامه وزیر مستعفی، موضوع مسمویت دانش آموزان است؛ در همین هفتههای گذشته منتهی به هفته درختکاری، بارها و در مدارس مختلف در استانهای گوناگون، دهها دانش آموز دچار مسمومیتهای ضعیف و قوی شدند، ولی آقای وزیر اقدام موثری برای حل این مشکل انجام نداد. در واقع و در محیط درون مدرسه، کادر مدرسه و مدیران آموزش و پرورش وظیفه ذاتی در حفظ امنیت و جان دانش آموزان دارند؛ یعنی مدیران وزارت آموزش و پرورش و همکاران ایشان در استانها چه در مرکز استان یا شهرستان یا در شهرهای کوچکتر باید تمهیدات موثر و عمل گرایانه ای به کار ببندند که در نتیجه آن جان دانش آموزان و امنیت فردی ایشان حفظ شود. اما دستکم درمورد ماجرای مسمویت دانش آموزان هیچ یک از مدیران و مقامات وزارت آموزش و پرورش مسئولیت رویداد واقع شده را نپذیرفتند و برای توقف آن اقدامی انجام ندادند. در روزهای گذشته نیز اخباری منتشر شده که نشان میدهد دوباره ماجرای مسموم کردن دانش آموزان با گازهای سمی در برخی نقاط کشور در حال وقوع است و اتفاقهای بهمن و اسفند سال گذشته دوباره در حال تکرار است. به این ترتیب یوسف نوری در مورد وقوع این رویداد مقصر بوده و باید در این باره پاسخگو باشد، البته وقتی مقام رهبری به موضوع ورود کرد و به مسببان آن هشدار داد بلافاصله مواضع آقای وزیر نیز تغییر کرد و به نفع دانش آموزان و مظلومیت ایشان به ایراد سخن پرداخت. به علاوه یوسف نوری هنگامی که صدرات آموزش و پروش کشور را برعهده داشت، نتوانست در مقابل رویدادهای و بحران های مهم این وزارتخانه موضعی متناسب اتخاذ کند و این بحران ها که در مدت کوتاهی برای آموزش و پروش ایران رخ داد را به خوبی مدیریت کند.
موضوع رعایت حجاب در مدارس سومین نکته ای است که احتمالا در استعفا دادن یوسف نوری موثر بوده است. در هفتههای گذشته و بالاخص در روزهای ابتدایی سال ۱۴۰۲ گزارشهای متعددی از عدم رعایت حجاب در مدارس منتشر شده است. در مقابل همه این گزارش وزارت آموزش و پروش تنها به صدور بیانیه اکتفا کرده است، در حالی که انتظار جمهوری اسلامی ایران از وزیر دولت در برخورد با بی حجاب، انجام اقدامات به مراتب بیشتر و موثرتر بوده است که یوسف نوری تاکنون از انجام چنین اقداماتی ناتوان بوده است.
این کارنامه نشان می دهد که یوسف نوری نتوانسته اوضاع وزارتخانه آموزش و پرورش و رده های آن را اداره و ساماندهی کند و شاید مجموعه تحولات رخ داده شده سرانجام رئیسی را به این نتیجه رسانده باشد که یوسف نوری همکار خوبی برای دولت نیست و بهتر است کنار گذاشته شود، نتیجهای که بهانه اجرای آن عدم پرداخت حقوق معلمان شد.